آنچه یک شاعر باید بداند : مقدمات و ملزومات شاعری ، بازخوانی آزاد صفحاتی از المعجم فی معاییر الاشعار العجم اثر شمس قیس رازی
قطعا همه کسانی که در حوزه ادبیات کار کرده اند با شمس قیس و کتاب ارزشمند المعجم فی معاییر الاشعار العجم او آشنا هستند . کتابی که در سده هفتم نگاشته شده و مفصل ترین بحثها را در عروض و قافیه آورده است اندکی به بدیع و صنایع ادبی پرداخته و چند صفحه ای هم در نقد شعر و لوازم شاعری . کتاب را به ابوبکر بن سعد زنگی از شاهزادگان اتابک ....... تقدیم کرده و بسیار به کتاب حدائق السحر فی دقائق الشعر رشیدالدین وطواط نظر داشته است . نثر کتاب در مقدمه فنی و در متن ساده و مرسل اما سنجیده و فصیح و مستحکم است . از ویژگیهایش رعایت انصاف و بی طرفی و نیز مرعوب اسامی بزرگی چون خاقانی و انوری نشده و هم در بدایع و محسنات و هم در معایب از ایشان نمونه آورده است .
اکنون ما اینجاییم تا به بازخوانی و مرور بخشهایی از آن فصلهایی که شمس قیس درباره شعر و شاعری آورده است بپردازیم . به قول صائب : یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت / در بند آن مباش که مضمون نمانده است . از شعر و شاعری بسیار سخن گفته شده و هنوز هم می گویند و خواهند گفت ، اما همیشه سخن گفتن در این باب برای اهلش لطف و تری لذت بخشی دارد : یک قصّه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب / کز هر زبان که میشنوم نامکرّر است
اینکه کسی به نام شاعری چند کلمه را در مشت بگرداند و به صفحه سفید کاغذ بغلتاند و بگوید شعر گفته ام ، گزافه ای است که بسیار دیده می شود . شاعری دانشی و مقدماتی و ابزار و ملزوماتی را لازم دارد که شمس قیس به دقت و با جامعیت به آنها پرداخته است معیار سره از ناسره را به دست داده است و سارق شعر و خالق شعر را شناسانده است و در بیان زیبایی شناسانه شعر عذب و بایدها و ضروریات شاعری سخن گفته است . به قول امروزی ها : آنچه یک شاعر خوب باید بداند .
وی واژه گزینی را امر مهمی در ساخت و پرداخت شعر می داند . استخدام کلمات صحیح و رسایی که معانی مرتبط با شعر دارند و به عبارت دیگر در دایره واژگانی موضوع می توانند حضور موثری داشته باشند ، بسیار اهمیت دارد . و ( ابیات مطبوع ) و ( شعر نیک ) زمانی تولید می شود که شاعر با حس کمالگرایی به استخدام عبارات و ابزارهای هنری بپردازد .
اینکه کسی به نام شاعری چند کلمه را در مشت بگرداند و به صفحه سفید کاغذ بغلتاند و بگوید شعر گفته ام گزافه ای است که بسیار دیده می شود
شاید بعضی بگویند من می توانم کلمات را از مثل تسبیح پشت سر هم بیاورم و به شعر تبدیل کنم . اما نظر این پیر خردمند شاعری چیز دیگری است . شمس قیس معتقد است برای شاعری مقدماتی لازم است که یکی از آنها آشنایی با انواع ترکیبات در زبان ، چه ترکیبات صحیح و چه غلط و نیز افزایش محدوده واژگانی محفوظات است تا تنوع واژه گزینی در شعر هم دست شاعر را در استخدام واژه ها باز بگذارد و هم به توّسع معنا و مضمون کمک کند . همچنین شاعر باید با سبک شخصی شاعران بزرگ و استادان کلام و شیوه ساخت توصیفات و ساختار تشبیهات و استعاره ها و کنایه های آنها آشنایی تمام و کمال داشته باشد .
نکته دیگری که در این کتاب بدان اشاره شده است این است که شاعر باید تا حدودی هم سواد فلسفی و حکمی خود را افزایش دهد و هم با فرهنگ عامه و ضرب المثلها و آنچه که بر زبان و گفتار مردم عادی جاری و ساری است ، آشنایی داشته باشد . تاریخ بداند و نسبت به وضعیت سیاسی اجتماعی موجود آگاه باشد . از چالشها و مباحث روز اجتماعش مطلع و درک درستی از آسیبها و نقاط ضعف و قوت جامعه و رهبران و خواص سیاسی را مدنظر داشته باشد .
شاعر باید ساختمان صحیح شعر را درک کند ؛ و نقطه شروع و بیت آغازین و اوج و پایانبندی را رعایت کند . همچنین باید با تناسب در لفظ و معنی ، از انتخاب مجاز و استعاره و ایهام و کنایه های دور از ذهن و تکرار بیش از حد آرایه های لفظی و تغییراتی که مخلّ نحو زبان است خودداری کند و خلاصه اینکه مراقب افراط و تفریط در زبان و لفظ و معنی باشد .
شاعر باید اندکی فلسفه و حکمت بداند ، فرهنگ عامه را بشناسد ، با سیاست و چالش های اجتماعش آشنا باشد ، تاریخ بداند
خوبی شمس قیس این است که با کسی شوخی ندارد ، سخن سرایان بزرگ که هیچ ، چه برسد به کسی که تازه نیت شاعری به سرش زده ؛ می گوید پیش از اینکه شعر بنویسی - بعد از این همه که پیش از این گفت - ابتدا باید علم عروض و علم قافیه را بشناسی ، انواع بحرهای عروضی و ازاحیف اصلی و فرعی را تشخیص دهی ، انواع و اجزای قافیه را از اصلی و معمولی بشناسی .
یکی دیگر از مقدماتی که پیش از شاعری باید فراگرفت این است که برای هر یک آرایه های ادبی لفظی و معنوی شواهد بسیار و نمونه های فراوان در خاطر داشته باشد و گزیده ای از زیبا ترین و بلیغ ترین اشعار دواوین استادان سخن سرا ، از غزل و قصیده گرفته تا ترکیب یند و قطعات را به حافظه بسپارد و ورد زبان کند و همیشه به مطالعه و تفکر و دقت در دقایق و محسنات آن بپردازد . صنایعی را که در لفظ و معنا در آنها بکار برده اند مد نظر داشته باشد با این کار تکنیک های مضمون سازی و تصویر پردازی شاعران بزرگ را فرا می گیرد و ملکه ذهن او خواهند شد و در دل و جانش رسوخ خواهند کرد ، پس اگر قریحه شاعری نیز داشته باشد این دو ویژگی در هم می آمیزند و با مجموع آنها سرایش شعر به او روی خواهد نمود و چون چشمه ای زلال که از رودهای بزرگ و جویهای عمیق پر آب گشته و معجونی خوش بوی که از رایحه زیباترین و خوشبوترین گلها و شکوفه ها به دست آمده است ، پدید می آید .
اما چگونه شروع به نوشتن کند ؟ و استارت کار را از کجا باید بزند ؟ شمس قیس می گوید برای این کار ابتدا باید مضامینی را که می خواهد در ابیات بیاورد یه صورت نثر در نظر بگیرد یا یادداشت کند ، وزن عروضی و کلماتی را که متناسب با آن موضوع و مضامین هستند را نیز انتخاب کند ، قوافی در خور و متناسب با فضای اثر را بر کاغذی بنویسد و آنها را که در آن وزن جا می گیرند انتخاب کند سپس بدون در نظر گرفتن سیاق سخن و موضوعات و مضامینی که در ذهن داشته شروع به نوشتن ( چرک نویس ) اثر کند و همچنان بگوید و بنویسد تا انتها و اگر قافیه ای را در بیتی بکار برده بود و سپس بیتی بهتر و زیباتر گفت ، از همان قافیه استفاده کند و بیت قبل را در صورت نیاز و سلیقه خود با قافیه ای دیگر در شعر اضافه کند . ابیات شعر که به اندازه کافی و حد معمول رسید و همه موضوعات و مضامین را استفاده کرد چندین بار مکررا آن را بخواند ، و بر اساس دانشهایی که پیش از این فرا گرفته به ویرایش و بازنویسی آن و نیز جابجایی ابیات بپردازد و هر بیت را در جای مناسب خود قرار دهد تا از نظر موضوع و مضمون سیر منطقی داشته و در معنی و مضمون نزدیک به هم بوده و گسست معنی در متن ایجاد نشود .
هر واژه علاوه بر اینکه دلالتی مستقیم به یک معنا دارد ، منظومه ای از دلالتهای معنایی دیگر را به واسطه قرابت های معنایی و حتا لفظی پیرامون خود ایجاد می کند و علاوه بر آن در فهم و درک معنا نیز همین اتفاق می افتد و کشف یک معنا ، منظومه ای از معانی مشترک و نزدیک به هم را در ذهن متبادر می کند ؛ لذا شاعر باید در انتخاب منظومه واژگانی و معنایی خود در شعر بسیار حساس و دقیق و حساب شده عمل کند ، چه بسا قرار دادن دو معنا نزدیک به هم معنای جدید را به مخاطب القا کند که اگر این قرابت و نزدیکی با معنایی دیگر اتفاق می افتاد درک مفهوم جدید دیگر را برای مخاطب ایجاد می کرد .
شمس قیس در این باره تشبیه بسیار زیبا و بجایی را بکار می برد و شاعر را به نقاش چیره دستی تشبیه میکند که در حال کشیدن دسته گلی با شاخ و برگهای فراوان است . در کادر نقاشی اش از هر طرف و گوشه ای شاخه گلی کشیده شده و بیرون زده است ، برای هر گل رنگی منحصر بفرد به آن گل در نظر می گیرد در استفاده از رنگهای تیره و روشن ، پر رنگ و کمرنگ ، جانب تناسب را نگه می دارد و اگر گلی باید رنگ سردتری نسبت به جایگاه خود در کادر داشته باشد از رنگ های گرم استفاده نمی کند و قس علیهذا . شاعر نیز با حسن تالیف و تناسب ترکیب به ارزش و اعتبار ساختار و فرم هنری اثر خود می افزاید و علاوه بر اینکه از واژه در مکان درست خود چه از نظر معنا و رسانندگی پیام ، از نظر جانمایی درست و دقیق در محور همنشینی و جانشینی نیز حساسیت و وسواس به خرج می دهد .
هر واژه علاوه بر اینکه دلالتی مستقیم به یک معنا دارد ، منظومه ای از دلالتهای معنایی دیگر را به واسطه قرابت های معنایی و حتا لفظی پیرامون خود ایجاد می کند
شاعر باید با شگردهای زیبایی شناسانه و پاگردهای بجا از یک معنی به معنی دیگر ورود کند. شناخت درست و کافی از مخاطب هدف خود داشته باشد و با سلیقه و نیاز های او از یک طرف و حد و حدود آستانه تحریک پذیری هنری و ادبی او آشنا باشد .
این چند پاراگراف برگردانی نسبتا آزاد و مختصری از چند صفحه ای است که شمس قیس به لوازمات و مقدمات شاعری پرداخته است ، که در همین مختصر نیز مطالب بسیار ارزشمند ، دقیق ، فنی و تخصصی و موشکافانه ای را مطرح کرده است که قطعا تا هنوز هم بکار شاعران جوان - البته در کار شاعری - خواهد آمد
دیگر مقالات را در اینجا بخوانید :
عرفان اسلامی و مسئله وحدت وجود
دو اصطلاح در عرفان نظری ابن عربی ، حضرات خمس و اعیان ثابته ، جستارهایی کوتاه از زبان عارفان
مسئله و مفهوم ولایت و خاتمیت در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی
جامعیت انسان کامل در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی
چگونه حافظ بخوانیم ( بخش اول : مقدمه )
چگونه حافظ بخوانیم ( بخش دوم ) آمیختگی غزل حافظ در لطایف حکمی با نکات قرآنی
چگونه حافظ بخوانیم (بخش سوم ) حافظ و فرهنگ و تمدن ایران باستان
چگونه حافظ بخوانیم (بخش چهارم ) شکست کلان روایتها در منشور ذهن و کلام حافظ
چگونه حافظ بخوانیم (بخش پنجم ) همجوشی پارادکسیکال مضمون و محتوا در بافت کلام حافظ