چگونه حافظ بخوانیم (بخش سوم ) حافظ و فرهنگ و تمدن ایران باستان

 

 

 

حافظ و فرهنگ و تمدن ایران باستان

همان قدر که حافظ ، حافظ  قرآن و اندیشه های اسلامی است ، حافظ فرهنگ ایرانی و پاسدار تمدن باستانی است .

بلبل به شاخ سرو به گلبانگ پهلوی می خواند دوش درس مقامات معنوی

شعر حافظ بی شک چکیده روح ایرانی است . روح چند هزار ساله ایرانی از دوران باستان تا روزگار اسلامی فراز و فرودهای بسیار زیاد و عجیب و غریب بی شمار دیده است ، در طول قرون خمید و باز دوباره ایستاد و باز خمید و باز رشد کرد و به کمال رسید ، زخم خورد، درد کشید ، بخشهایی از وجودش را  از دست داد اما خودش را توسعه داد ، گسترش داد . خلاصه از شگفتی های تاریخ انسان روی این کره خاکی همین فرهنگ و تمدن ایرانی است . تمام این اتفاقاتی که گفتم باعث شده سهم اندکی از حجم گنجینه های  فرهنگی ایران باستان به دست ما برسد . از مکتوبات نظم و نثر و صنایع دستی گرفته تا میراث و یادگار های معنوی . اما برگردیم بر سر داستان حافظ .

این چندان اهمیتی ندارد که آیا حافظ از بناها و آثار باستانی مثل تخت جمشید ، پرستشگاه آناهیتا ، سنگ نگاره ها و سنگ نوشته ها دیدن کرده یا نه . چرا که او سراینده جان و روح تجلی یافته در این آثار است .

همین یادکرد او از شخصیت هایی مثل جمشید ، فریدون ، رستم ، افراسیاب ، سیاوش ، کیکاووس ، کیخسرو و پیرمغان و جام جهان بین و بسامد قابل ملاحظه این دست  واژگان در متن دیوان نشان دهنده انس و الفت فرهنگی جان و ذهن شاعر با ایران باستان است .

چیزی که در دیوان حافظ نمود و بازتاب پیدا کرده شکوه و عظمت یک فرهنگ دیرپا و گذشته ای سرشار از حکمت و معرفت است که با هجوم و یورش مغولی رو به  زوال گراییده است .

کاری که حافظ با این کلمات و ترکیبات انجام داده جدای از اسطوره پردازی صرف بعضاً دست به اسطوره سازی و بازتولید این اساطیر زده است تا کارکردی به غیر از برداشتها و دلالتهای مستقیم و ما به ازای آنها داشته باشند . در واقع حافظ کلیت آن اسطوره را در اختیار گرفته و مسئولیت رسانندگی و حاملیت مفاهیم و بار معنایی مورد نظر خود را  بر دوش اسطوره ای که پتانسیل این کار را دارد گذاشته و به این ترتیب اسطوره ای جدید خلق کرده است . به عبارت بهتر حافظ بر اساس اساطیر ایران باستان اسطوره های مورد نظر خود را ساخته است . اسطوره هایی مانند جام جهان بین یا پیر مغان یا مغبچه از این دست هستند . پیر مغان و کارکردهای آن در دیوان خواجه که خودش بحث مفصل و جذاب و جداگانه ای است . اگر چه اصطلاحاتی مانند پیرمغان برساخته خود حافظ نیستند اما توسّع معنایی و گستردگی کارکردهای اسطوره ای که حافظ به آنها داده منحصر بفرد هستند .

بازتاب حوزه فرهنگی مزدا پرستی و زرتشتی و بطور کلی حوزه تمدنی ایران باستان را در ژرف ساخت و لایه های زیرین معنایی دیوان خواجه به وضوح می توان رصد کرد . که نشان دهنده حضور پر رنگ روح ایرانی در سرتاسر متن ، فارغ از صبغه های اسلامی مفاهیم و محتوای آن ها است . 

 

 

 

 

دیگر مقالات را در اینجا بخوانید 

 

 

چگونه انسان شعر را آفرید ؟

عرفان اسلامی و مسئله وحدت وجود

دو اصطلاح در عرفان نظری ابن عربی ،  حضرات خمس و اعیان ثابته ، جستارهایی کوتاه از زبان عارفان

مسئله و مفهوم ولایت و خاتمیت در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

جامعیت انسان کامل در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

 آنچه یک شاعر باید بداند : مقدمات و ملزومات شاعری ، بازخوانی آزاد صفحاتی از المعجم فی معاییر الاشعار العجم اثر شمس قیس رازی 

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش اول :  مقدمه )

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش دوم  )    آمیختگی غزل حافظ  در لطایف حکمی با نکات قرآنی  

چگونه حافظ بخوانیم (بخش سوم ) حافظ و فرهنگ و تمدن ایران باستان

چگونه حافظ بخوانیم (بخش چهارم ) شکست کلان روایتها در منشور ذهن و کلام حافظ 

چگونه حافظ بخوانیم (بخش پنجم ) همجوشی پارادکسیکال مضمون و محتوا در بافت کلام حافظ 

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش ششم ) شعر حافظ منشوری است در حرکت دوار : برجستگی ایهام و کنایه : برجستگی ایهام و کنایه ، بازیگران اصلی خیالپردازیهای حافظانه)

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش