دو اصطلاح در عرفان نظری ابن عربی ،  حضرات خمس و اعیان ثابته ، جستارهایی کوتاه از زبان عارفان

دو اصطلاح در عرفان نظری ابن عربی ،  حضرات خمس و اعیان ثابته ، جستارهایی کوتاه از زبان عارفان

عرفان در اصطلاح راه و روشی است که طالبان حق برای نیل به مطلوب و شناسایی حق برمی گزینند . گفته اند شناسایی حق به دو طریق میسر است یکی به استدلال از اثر به موثر ، از فعل به صفت و از صفت به ذات که مخصوص انبیا و اولیا و عرفاست . این معرفت شهودی هیچ کس را جز مجذوب مطلق دست نمی دهد مگر به سبب طاعت و عبادت آشکار و پنهان ، قلبی و روحی و جسمی . عرفان خود بر دو گونه است : عرفان عملی ، یعنی سیر و سلوک و وصول و فنا . عرفان نظری یعنی بیان ضوابط و روشهای کشف و شهود . این دریای بی پایان که بسیاران در مسیر سلوک و وصول و کشف و شهود غریق آن شده اند تا به لب لباب هستی و جمال و کمال مطلق وجود برسند سرشار از عبارات ظریف و دقایق لطیف اما غامض پیجیده ایست که گرچه بیش از هزار سال از آن گذشته است اما همچنان گمشده شهر دل هستند . اینجا چندِ درنگی ، کلامی مختصر بر دو عبارت از این عالم پر پیچ و خم آورده شده .

حضرات خمس

یکی از اصطلاحات و تعابیر مهم در عرفان نظری حضرات خمس است . اگرچه اختلافات جزیی در تفسیر و تبیین اسامی هر حضرت در بین شاگردان و شارحین ابن عربی همچون قیصری ، لاهیجی ، نسفی و جامی قابل رصد است ، اما همه این حضرات از خداوند آغاز و به انسان ختم می­شوند .

حضرت در عرفان مساوی با مظهر است ، یعنی چیزی که محل حضور و ظهور حق و جمال و کمال اوست . زیرا چنانکه در مقاله عرفان اسلامی و مسئله وحدت وجود گفته شد ، عارفان موجودات جهان را جلوه­گاه حق می­دانند . و از این روی همه اشیاء حضرت­اند که محل حضور شئونات و تجلیات خداونداند . با آنکه تمام موجودات عالم از ذره تا دره مظهری از مظاهر حق اند و هر یک را مقام و موقعیتی است تا مظهر یکی از صفات جمال و کمال و جلال و مظهر حق باشند ؛ با این وجود عرفا عموماً از حضرات خمس که اصول این حضرات و بسترهای جلوه­گری و تجلی صفات حق اند یاد کرده­اند . و بدان اکتفا نموده­اند .

چنانکه یاد شد حضرات و یا عوالم و مراتب از تجلی حق پدید می­آیند و در حقیقت اگرچه از سوی حق تعالی یک تجلی بیش نیست اما به حسب اختلاف و تعینات به حضرات و عوالم و مراتب مختلف تقسیم شده­اند . و برای هر یک از حضرات عالمی در نظر گرفته­اند . حضرات خمس با وجود اینکه یک اصطلاح بیش نیست ولی هر یک از شارحان ابن عربی به ذوق مشرب خود یا به تقلید از دیگران آن را طبقه­بندی و نامگذاری کرده­اند . لکن به طور کلی این حضرات و عوالم هر کدام از این قرار است :

1- عالم معانی و حضرت غیب که شامل اسماء ، صفات ، اعیان ممکن ، معانی مجرده و تجلیات و یا مرتبه غیب است . آن را عالم معانی و صورت اشیاء در حق تعالی ، یعنی اعیان ثابته گفته­اند. آن حضرت غیب مطلق یا حضرت ذات نامیده می­شود به تجلی و تعین اول و ثانی و شؤونی که بر آن شامل می­شود که اولاً اعتبارات و ثانیاً حقایق الهیه و کونیه است  که در وصف و زبان نگنجد و هیچ عقل و فهمی بدان راه نمی­یابد فقط در همین حد که با نور کشف محقق می­شود و در این عالم از ذات خود به ذات خود تجلی می­کند که آن تجلی از حضرت احدیت اوست و نفس رحمانی که علم ذات به ذاتش را شامل می­شود.

2- آن عالم ارواح و حضرت ارواح اعلی و روح اعظم و آنچه با قلم اعلی به امر او نگاشته می­شود. این حضرت مقابل حضرت اول که آن را مرتیه شهادت و حس می­خوانند و از حضرت عرش رحمانی تا به عالم خاک واقع شده است و تمامی آنچه در این میان است از صور اجناس تا انواع و اشخاص عالم را شامل  می­شود و عالم جبروت نامیده شده است و حضرت الهیت و عالم آن ، جبروت که مبدأ کثرات و اسماء است . حق در این مرتبه از حضرت احدیت به حضرت واحدیت تنزل می­کند.

3- حضرت مثال، حضرت غیب و شهادت ، حضرت وسط جامع مختص عالم انسان است و آن را حضرت ارواح و عالم ملکوت نام برده­اند. و نیز آن را عالم غیب مضافی که به عالم شهادت نزدیکتر است و عالم آن را عالم مثال که عالم ملکوت است. در این حضرت ، حق از حضرت واحدیت و الهیت به حضرت لوح محفوظی تنزل می­کند که نفس ناطقه و عالم امر ، عبارت از آن است.

4- عالم حس که عالم مثال و خیال منفصل و حضرت مثال مقید است. عالم مثال مقید محل استقرار کتب الهی و کتبی است که از کتاب ربانی منشعب و متفرع می­شود و اختصاص به آسمان دنیا دارد. این حضرت محامد ارواح و معانی بر حق و بالعکس ، یعنی محامد حق بر ارواح و معانی که اولی صور تمثیلی است که در آن ارواح و معانی در قالب روحانی و نورانی تنزل می­کند و دومی بر حسب تخیل و مرتبه­اش و شهودش نازل می­شود.

5- این حضرت ، حضرت شهادت و صفات و اعیان ممکنه و معانی مجرده و تجلیات است. آن عالم اجسام که به صورت جمع و فرادی حق را حمد می­کنند. این حضرت ، جامع تمام حضرات که تفضیلاً حقیقت عالم  اجمالاً صورت عنصری انسانی است. آن را حضرت حس و مشاهده نامیده­اند. و عالم انسان کامل خوانده شده است . این حضرت ، حضرت حس که حق در این مرتبه متجلی به صور کونیه است که به عالم شهادت مطلق و عالم ماده تعبیر شده است و در نهایت این حضرت کون جامع و حقیقت انسان کامل است .

اغلب شارحان ابن عربی همچون صدرالدین قونوی ، شاگرد و فرزند خوانده وی در النفحات الهیه ، حمزه فناری در مصباح الانس ، جندی ، رکن الدین کاشانی ، قیصری ، جامی و . . . این اصطلاح حضرت جامعه را در شروح خود بر فصوص الحکم به کار برده­اند .

اعیان ثابته

اعیان ثابته از اصطلاحات کلیدی عرفان ابن عربی است . و با مباحث مهمی چون اسماء و صفات الهی ، علم حق ، تجلی حق و آفرینش ارتباط دارد . ابن عربی با قول به اعیان ثابته و اینکه هر موجودی قبل از تحقق خارجی در علم حق تعالی ثبوتی دارد . خلقت را اعطای وجود به این اعیان می­داند . این اصطلاح مرکب از دو لفظ اعیان و ثابته است . اعیان جمع عین که مقصود از آن در عرفان ابن عربی حقیقت و ذات و ماهیت است . ودیگری ثبوت که مقصود از آن وجود عقلی یا ذهنی در مقابل وجود خارجی است که البته معانی نزدیک به آن در مکاتب مختلف پیش از وی همچون جهان بینی زرتشتی ، فلسفه افلاطون ، فلوتین ، و کلام معتزلی وجود داشته است . اعیان ثابته در دیدگاه ابن عربی نه موجودند و نه معدوم . وی می­گوید : نسبت اعیان ثابته که به وجود و عدم متّصف نیستند به عالم مانند نسبت چوب به صندلی و میز است . این اعیان را حقیقة الحقائق یا هیولی یا ماده اولی و یا جنس الاجناس می توان نامید .

اعیان ثابته همان حقیقت و ذات و ماهیت اشیاء در علم حق تعالی است . همان صور علمی اشیاست که از ازل نزد خداوند ثابت بوده است . اعیان ثابته صورتهای معقولی در علم خداوند متعال هستند که ازلاً و ابداً به او وابسته هستند و در حال عدم ثابت اند . به بیان دیگر چیز یا شیئ بودن همه ممکنات در علم خداوند متعال پیش از پوشیدن جامه هستی به فرمان او . اعیان ثابته در غیب ذات حق و مقام احدیت به عین وجود ذات حق موجودند ، اسما نیز که روح و باطن اعیان است در مقام احدیت عین اعیان ثابت اند . منشأ تجلی حق در احدیت و مبدئیت او نسبت به اعیان و پیدایش سوائیت و غیریت ، علم حق به ذات است . علم حق به ذات در این مقام حب ذات به ذات و عشق به معروفیت اسما و صفات است . . . اعیان ثابته صور و تعینات اسما و صفات حق اند . فرق آنها با اسماء حق به اطلاق و تقلید و تعیّن و عدم تعیّن است . . . پس اعیان ثابته به عبارت واضح تر عبارتند از ظهورات علم حق به ذات و اسما و صفات خود در مرتبه احدیت ذاتیه نافی اغیار . به بیان روشنتر تجلی حق دو گونه است ، یکی تجلی علمی غیبی یا تجلی ذاتی حبی است که از آن به فیض اقدس تعبیر کرده­اند . این تجلی عبارت است از ظهور حق در صور اعیان ثابته در علم الهی ، در این تجلی ، حق تعالی به حسب قابلیات و استعدادات ، تجلی می­نماید و خود را در مرتبه علم به صورت اعیان نمایان می­سازد و در واقع از مقام احدیت به مقام واحدیت تنزل پیدا می­کند . پس بر حسب تجلی دوم یا فیض مقدس به اعیان ، متناسب با استعداد و قابلیت آنها هستی می­بخشد و عالم را ایجاد می­نماید که تجلی دیگر است . یعنی تجلی شهودی وجودی است و در واقع بر اثر این تجلی است که عالم خارج وجود پیدا می­کند .

 

 

 

فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ، جعفر سبحانی

حضرات خمس در شروح مختلف بر فصوص الحکم ، شهلا خلیل الاهی ، جستارهای ادبی

ترجمه فکوک ، صدرالدین قونوی محمد خواجوی ، ص 273 .

مصباح الانس بین المعقول و المشهود ، حمزه فناری  

شرح فصوص الحکم ، مؤیدالدین جندی  

نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص ، عبدالرحمن جامی

حل فصوص الحکم میرسیدعلی همدانی

شرح فصوص الحکم ، قیصری

رسائل قیصری ، قیصری

مشارق الدراری ، سعیدالدین فرغانی

شرح فصوص الحکم ، تاج الدین حسین خوارزمی  

شرح مقدمه قیصری  ، سیدجلال الدین آشتیانی  

نفحات الالهیه ، صدرالدین قونوی  

تاریخ فلسفه اسلامی ، هانری کربن

اعیان ثابته از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا ، مرتضی اشجاریمقالات و بررسیها

انشاء الدوائر ، محی الدین ابن عربی  

ابن عربی چهره برجسته جهان اسلام ، محسن جهانگیری

 

 

 

دیگر مقالات از اینجا بخوانید 

 

 

 

چگونه انسان شعر را آفرید ؟

عرفان اسلامی و مسئله وحدت وجود

دو اصطلاح در عرفان نظری ابن عربی ،  حضرات خمس و اعیان ثابته ، جستارهایی کوتاه از زبان عارفان

مسئله و مفهوم ولایت و خاتمیت در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

جامعیت انسان کامل در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

 آنچه یک شاعر باید بداند : مقدمات و ملزومات شاعری ، بازخوانی آزاد صفحاتی از المعجم فی معاییر الاشعار العجم اثر شمس قیس رازی 

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش اول :  مقدمه )

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش دوم  )    آمیختگی غزل حافظ  در لطایف حکمی با نکات قرآنی  

چگونه حافظ بخوانیم (بخش سوم ) حافظ و فرهنگ و تمدن ایران باستان

چگونه حافظ بخوانیم (بخش چهارم ) شکست کلان روایتها در منشور ذهن و کلام حافظ 

چگونه حافظ بخوانیم (بخش پنجم ) همجوشی پارادکسیکال مضمون و محتوا در بافت کلام حافظ 

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش ششم ) شعر حافظ منشوری است در حرکت دوار : برجستگی ایهام و کنایه : برجستگی ایهام و کنایه ، بازیگران اصلی خیالپردازیهای حافظانه)

 

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش