آنکه باید همیشه باشد ؛ ضرورت وجود انسان کامل در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

آنکه باید همیشه باشد ؛ ضرورت وجود انسان کامل در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

در بیان ضرورت وجود انسان کامل به گزاره­هایی از بیان ابن عربی اشاره خواهیم کرد که بسیار روشنگر و قابل تامل است . وی انسان کامل را ستون آسمان می­داند که خداوند به و سیله او آسمان را از اینکه بر زمین بیفتد نگه می­دارد و آنگاه که انسان کامل کنار رود و به عالم برزخ راه یابد آسمان فرو می­ریزد . انسان کامل آن ستون از دیده پنهان است و به غیب پیوسته است مگر نشنیدی که فرمود : بدون ستونی که می بینید آن را برافراشت . . . . پس هر که با رفتن خود آن ستون را زایل کند ، آن ستون در نهان اوست و او کسی جز انسان کامل ، که امری شامل و فراگیر است نمی­باشد . چنین موجودی واسطه زمین و آسمان است و بدون چنین واسطه­ای رشته اتصال بین آن دو از هم گسیخته خواهد شد و زمینیان از فیض آسمانی محروم       می­گردند .

خداوند حکیم و متعال عالم را برای غرض و هدفی ویژه آفرید، چرا که به یقین آفرینش بدون غرض عبث است و با حکمت خداوند سازگار نیست که کار عبث کند . هدف و غرض از آفرینش باید مستمر و دایمی باشد تا هیچگاه نقض غرض نشود ، از طرفی هیچ یک از موجودات عالم اعم از جمادات،حیوانات و گیاهان نمی­توانند غرض آفرینش باشد ، این انسان کامل است که می­تواند هدف و غرض آفرینش قرار بگیرد .

همچنین در جای دیگر می­گوید : خداوند در عالم هستی مظهر می­خواهد و مظهر خدا در عالم همان خلیفه الهی است ، بنابراین انسان کامل خلیفه خدا بر زمین است . و وجود چنین موجودی ضروری است ، به بیان تفصیلی هر یک از مخلوقات عالم با توجه به محدودیت­هایی که دارند مظهر بخشی از اسماء و صفات خداوند هستند و تنها وجود انسان است که استعداد مظهریت تام اسماء و صفات خدا را داراست و تنها او می­تواند مظهر کامل حق واقع شود و میان انسانها نیز انسان کامل است که بالفعل می­تواند آیینه تمام نمای صفات حق واقع گردد بنابراین برای ظهور و تجلی اسم جامع الله و اسم اعظم الهی در مظهر تام ، وجود انسان کامل ضروری است .

از دیدگاه ابن‌عربی، غرض ذاتی‌ و اولی از خلقت انسان کامل، ظهور تام خالق هستی در یک مظهر کامل است. این دیدگاه مطابق حقیقتی است که در این حدیث پیامبر اکرم(ص) آمده است: خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک‌ لاجلی‌ .. در این حدیث شریف، خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص)، که بزرگ‌ترین و کامل‌ترین مظهر الاهی است، می‌فرماید همه چیز را برای تو آفریده‌ام و تو را برای‌ خود‌ خلق کرده‌ام.

ابن‌عربی در فص آدمی ، در بیان ضرورت وجود انسان کامل و سر ایجاد انسان، دو دلیل ذکر کرده است: نخست آنکه کمال استجلای حق سبحان به‌ ‌انسان است‌؛ و دوم‌ آنکه انسان کامل روح هستی، و هستی همچون جسدی برای او است. استجلا، که به‌عنوان دلیل اول بیان شد، یعنی خود را در غیر دیدن ، ابن‌عربی‌ سرّ ایجاد عالم را استجلا می‌داند و کمال این استجلا تنها در انسان کامل پیدا مـی‌شود؛ یعنی بدون وجود انسان کامل، استجلای‌ کامل‌ هم‌ تحقق نخواهد یافت. او در همان فص آدمی ، این‌ سخن را با مثال آینه تبیین می‌کند و می‌گوید : صاحب کمال به کمالات خود علم دارد، ولی در آینه دیدن لذت‌ دیگری‌ دارد . لفظ آینه برای این است‌ که نشان دهد ظهور در غیر است و اگر غیر به‌گونه‌ای باشد که هر آنچه در اوست را نشان‌ دهد‌، نهایت‌ مقصود حاصل می‌شود.

خداوند قبل از آنکه آدم را بیافریند همه عالم را به‌ صورت‌ شبحی دارای شکل وی ولی فاقد روح ایجاد کرده بود و عالم آینه بود‌ ولی‌ آینه‌ای‌ غیر شفاف... لذا این امر اقتضا داشت تا آینه عالم جلا داده شود پس‌ آدم‌ (انسان کامل) عین جلای آن آینه و روح آن صورت بود . از آنجا که انسان‌ کامل روح عالم است‌، ضرورت‌ وجود او بـه ضرورت تحقق‌ هدف‌ نهایی از خلقت هستی نیز برمی‌گردد، همچنان‌که ابن‌عربی در نقش الفصوص بیان کرده‌ است‌: چون انسان کامل مختصری از‌ ام‌الکتاب‌ است‌ و خلاصه‌ای از حضرت‌ احدی‌ جمعی الاهی است، خداوند‌ او‌ را عین مقصود و غایت مطلوب از ایجاد عالم و بقای آن قرار داد. همچنان‌که هدف‌ اصلی‌ از خلقت جسد انسانی و تعدیل مزاج‌ طبیعی‌ تحقق وجود‌ نفس‌ ناطقه‌ است .

ضرورت وجود انسان کامل، همان ضرورت ظهور ذات حق در مظهري تام می­باشد، پس همچنان که ظهور آن ذات نهان ضرورت و وجوب دارد، وجود آن ظهور در عوالم هستی از جمله در این زمین خاکی که قرارگاه اصیل خلافت الهی است، ضرورت دارد .

لازمه خلافت تكويني انسان كامل آن است كه مدد و فيض خداوند از مجراي انسان‌ كامل به همه موجودات ساری و جاري ‌شود. بنابراين هم تحقق عالم و هم ادامه و استمرار آن به واسطة انسان كامل است. از همين رو با رفتن انسان كامل و خالي ماندن جهان از آن، عالم برچيده مي‌شود و قيامت به‌پا مي‌گردد.

سرّ اين مسئله در آن است که انسان کامل حالت برزخيت بين حق و خلق را داشته و با هر دو طرف مناسبت دارد؛ اين مناسبت دوطرفه انسان کامل موجب ارتباط يافتن حق با خلق و اتصال خلق با حق شده و به تبع آن فيض خداوند به خلق و مخلوقات جهان مي‌رسد، به گونه‌اي که اگر انسان کامل نباشد، هيچ مناسبتي بين ديگر موجودات با خداوند نبوده و استمرار فيض الهي صورت نخواهد گرفت . عبدالرحمن جامي در نقد النصوص مي‌گويد:

 انسان کامل واسطه بين حق و خلق است و به سبب او و از مرتبه او فيض حق‌تعالي و مددي که سبب بقاي ماسوي‌الله است به همه عالم از آسماني و زميني مي‌رسد و اگر انسان کامل از آن جهت که برزخيت داشته و با طرفين حق و خلق مغايرت ندارد (بلکه مناسبت دارد) نمي‌بود، هيچ چيزي از عالم، به واسطه‌ آنکه مناسبت و ارتباطي با خداوند ندارد، مدد الهي وحداني را نمي‌پذيرفت، و فيض الهي بدو نمي‌رسيد و فنا مي‌يافت و از همين جهت انسان کامل ستون آسمان‌ها و زمين است و به خاطر همين سرّ، آن زمان که وي از مرکز زمين رحلت نمايد... نظام زمين برچيده شده و زمين دگرگون خواهد شد (و قيامت به پا مي‌شود). 

محقق قيصري در بخشي از فصل نهم که همه آن پيرامون خلافت انسان کامل است مي‌گويد:

دائماً در مرتبه قطبيت نظام هستي، يکي از انسان‌هاي کامل، هست که در اين مقام قرار مي‌گيرد تا اين ترتيب و نظام را حفظ نمايد چراکه خداوند مي‌فرمايد: (براي هر قومي هدايت‌گري هست) و يا مي‌فرمايد: (هيچ امتي نيست مگر آنکه خداوند نذيري در مي ان آنها قرار داده است) همچنان‌که درباره رسول‌ الله (ص) همين تعبير را به کار مي‌برد و مي‌فرمايد: (نيستي تو مگر نذير امت). اين مسير ادامه مي‌يابد تا آنکه با ظهور خاتم اوليا که ولايت مطلقه را پايان مي‌دهد، خاتمه پذيرد و وقتي دايره ولايت همچون دايره نبوت کامل شد، رستاخيز واجب مي‌شود. 

ابن عربي در فتوحات مکيه بدين نکته اشاره کرده و مي‌گويد:

انسان براي عالَم همانند روح براي جسد است، پس انسان روح عالم و عالم جسد اوست... و کمال عالم به انسان همانند کمال جسد به روح مي‌باشد و انسان (همانند روح) در جسم عالم دميده شده است و همو مقصود اصلي از عالم است.

انسان کامل بزرگترین آیات و مظاهر اسماء و صفات حق تعالی و برترین مثَل ذات والاي اوست. هرچند خداوند مثْل و شبیه ندارد، اما مثَل به معناي آیت و علامت دارد و او آن مثل یکتای الهی است . همه ذرات کائنات مجلاي تجلی آن جمال جمیل اند . منتها هر یک به اندازه وجود محدود خویش، نه همچون انسان کامل حقیقی که ذات لایتناهی الهی را در بحر بیکرانه وجود خویش جلوه­گر است. او کون جامع حق تعالی و اسم اعظم (الله) است. خداوند او را بر صورت خویش آفرید و او را وجه تفصیلی ذات ، اسماء وصفات خویش قرار داد.

 

 

 

 

----------------------

فتوحات المکیه ، محی الدین ابن عربی 

علم الیقین فی اصول الدین ، ملا محسن فیض کاشانی

فصوص الحکم ، محی الدین ابن عربی

نقش النصوص ، محی الدین ابن عربی

 

 

 

 

 

دیگر مقالات را در اینجا بخوانید 

 

 

چگونه انسان شعر را آفرید ؟

عرفان اسلامی و مسئله وحدت وجود

دو اصطلاح در عرفان نظری ابن عربی ،  حضرات خمس و اعیان ثابته ، جستارهایی کوتاه از زبان عارفان

مسئله و مفهوم ولایت و خاتمیت در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

جامعیت انسان کامل در عرفان اسلامی به روایت ابن عربی

 آنچه یک شاعر باید بداند : مقدمات و ملزومات شاعری ، بازخوانی آزاد صفحاتی از المعجم فی معاییر الاشعار العجم اثر شمس قیس رازی 

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش اول :  مقدمه )

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش دوم  )    آمیختگی غزل حافظ  در لطایف حکمی با نکات قرآنی  

چگونه حافظ بخوانیم (بخش سوم ) حافظ و فرهنگ و تمدن ایران باستان

چگونه حافظ بخوانیم (بخش چهارم ) شکست کلان روایتها در منشور ذهن و کلام حافظ 

چگونه حافظ بخوانیم (بخش پنجم ) همجوشی پارادکسیکال مضمون و محتوا در بافت کلام حافظ 

چگونه حافظ بخوانیم ( بخش ششم ) شعر حافظ منشوری است در حرکت دوار : برجستگی ایهام و کنایه : برجستگی ایهام و کنایه ، بازیگران اصلی خیالپردازیهای حافظانه)

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش